سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 86/5/26 | 12:27 عصر | به قلمِ : علیرضا عباسی

وقتی که خورشید غروب می کند به تو می اندیشم.

در شب هر یک از ستاره گان درآن بلندی درآن

 سیاهی شب به یک سو خیره وچشمک می زنند به تو می اندیشم.
در کنار ساحلی که پر از صدفهای خیس و رنگارنگ است

صدای ماهیهایی که برای نجات خود آنها را صدا می زنند به تو می اندیشم.

هنگاه آمدن نسیمی سرد که با سرعت می آید ومی رود به تو می اندیشم.

وقتی دو کبوتر عاشق ودلباخته عهد دوستی می بندند و راه آسمان را می گیرند

دیگر از خود بی خود می شوم وفقط آنگاه فراموشت می کنم!

چرا که آنقدر به آن کبوتران حسودی می کنم که انگار از آن خودم نیستم

آری فقط آن هنگام فراموشت می کنم!

 




  • بک لینک
  • گیره
  • ضایعات