سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : جمعه 91/3/19 | 3:52 صبح | به قلمِ : علیرضا عباسی

وقتی لنگه کفش ها عاشق می شوند

پرنده می خواند تا شب بیدار بماند تا من بسرایم ز تو بهترین

/// دست گرم زمین  زلف پریشان مهتاب  را نوازش میدهد///

ساعات نیاز نزدیک است و هوا نفسی تازه می گیرد برای هوای تو !

با کاسه های صبر !!! بو می کنم ... ودر غمکده ی جان خوشه های صبر را به تو می سپارم ...

صبوری خبر از کاهش تو می دهد و بیقراری  شوق وصل را در کنج اتاقم می بینم رخسار را مزیّن ...

دست و پا نمی شناسم و این غریبگی را به تو مدیونم ...عقل را در تمام خوبیهایت به یوغ میکشم!

تکرار شعرهایم تفسیر در عادت زدگی ام نیست ... 

من عادت هایم را در پستوی باغچهء گونه هایم به خاک سپردم تا افکار را برای قدمهای پر از جواب تو برویاند!!!

نقاشی های خیال چند رنگی اضافه تر دارند و میبینم رنگ خورشیدت تکراری نیست حتی ... بالا آمدن!

دیگر بهانه ای ذهن را به بازی نمیگیرد و یقین پادشاهی میکند تا کلمه ها برقصند ...

و هر روز عاشق می شوند و هر روز به آرزوی دست گیری ات دست قلم را میگیرند

و به وسعت در نوردیدن های لـ ـ نـ ـ گـ ـ ه کـ ـ فـ ـ ش آسمان اندیشه را شاعرانه میکنند

 

 

 

 

ای شرح حال بشتاب که اینک وقت نماز است ..........شرح عشق تویی سوی رَهت پنجره باز است

 

 

 

 




  • بک لینک
  • گیره
  • ضایعات