سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : دوشنبه 92/7/15 | 3:29 صبح | به قلمِ : علیرضا عباسی

 

هوالمحبوب
سلام دل َم ... سلام ای بیقرارِ روزها و آشوبسرای شب هایم ... سلام دلِ شکست خورده ام ... دل َم به حالت می سوزد دل َم ... برای تاب آوری هایت ... برای عزلت نشینی هایت ... برای هجرهای غریبانه ات ... برای هم آغوشی های تنهایی هایت ... هییییی دل َم ... روزت را می فهمم ... روزگارت را می فهمم ... عاشقی هایت را می فهمم ... اشک هایت را می فهمم ... همهء شکست هایت را می فهمم ... صد افسوس که حرف هایت را نمی فهمم ... گاهی کارهایت را نمی فهمم ... یادت نیست! پارسال بود یا انگاری دو سال یا سه سال یاد ندارم ... گفتی دیگر داغ می کنم سرو رویم را ... می بُرم تمام پیکرم را ... می فشارم همهء وجودم را ... و زانو نمی زنم برای عین شین قاف ... زدی لاف؟! ... عملی که همگان می کنند ؟!! ... باز هوایی شدی با این قوم منحوس ؟!! ... باز باید برایت ترحیم بگیرم در اتاقم ؟!! ... باز جای مادر حلوایت را بپزم و تنهایی تناول کنم ؟!! ... باز که بازی شدی ... باز که عهدت را شکستی ... باز که باز با لبخند آمده ای ... آمده ام اینبار با سلام ! ... حسابت را با تن َم ببندم ... آمده ام تا این بار از تو دِل بکنَم ! ... آمده ام تا با دنیای مجهول تو خدا حافظی کنم ... دیگر نه آبرویی برام گذاشته ای نه تاب و توانی ... خداحافظ رفیق ... خدا حافظ دل َم ...

 

 




  • بک لینک
  • گیره
  • ضایعات