شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

ساعت دماسنج
خب داستانه :) جوک که نيست :) ظاهرا گله از اين گلهاي وحشي ... خلاصه نداريم .. تازه اين قسمت اوله ...
:-/ :-o :(
*منتظر ادامه
مادر هما چي شد ؟؟؟؟ ... ممنون شارلوت بانو :)
سلام بر برادر فرهيخته ي مهربانم....سلامت باشيد.
سلام .. هيچي مهم نيست ..:{
سلام داداش ... ممنون از ادبت .. غلامِ هنرتم ... تو هم سلامت باشي /// سلام ... ولي براي من مهمه ؟؟ موضوعش براتون تعجب آور بود ؟
نه تعجب اور نبود .. ميدونم بيشتر حقيقت بود تا يه داستان ... مادرها خيلي بيشتر حس مي کنند تا فقط ميشنوند و مي بينند و... و..... در کل من از چيزي و يا از چيزهايي نگران شدم .. اما خب کلي ناراحت و مضطرب شدم .. چون من يه مادرم .. گاهي با بچه خودم هم دردهايي متحمل ميشم که .... ديگه مهم نيست ..... ديگه مايل نيستم ..چيزي توضيح بدم ..
قربون فکرت برم که مث خودم درد داره ..
خوندم جالب بود و منتظر ادامه اش
مادر هما اين فقط يه داستانه ... يه داستاني که مشابه ش کلي اتفاق مي افته .. حتما ادامه اون رو بخونيد و با دل آرامي ... // من عاشقتم علي جون :) /// ممنون خانم نغمه ممنون وقت گذاشتيد براي خيلي ارزشمند هست ..... کيان 40 نفر اين داستان رو خوندن تو هم بخون بهونه ممنوع :)
*ري را
براي اينکه داستان کمي تا بيش قرتي بود :|
آخفرين برتو /// زهرابانو ميخواي براي شما روضه ي علي اصغر رو بگم ؟؟
*ري را
عليرضاخان چه ربطي داشت :|....بعدش شبگرد نه بانو
واي واي دستش معلومه:-|
من يکي از طرفدارهاي نوشته هاي شما هستم .
ربطش خيلي زياده زهرابانوي گرامي ... /// بله گناه کرديم ... مثه بقيه ي گناه هاي شما :) /// خيلي ممنونم لطف شما به حقير ثابت شده هست ... ارتباط خوبي با نوشته هاي شما مي بينم ..
*ري را
هه! راه خوبي براي طي زدن اعصابمون پيدا کرديد :) ولي درمورد داستان که...نه الان قضاوت نميکنم آخرش ميگم...آره
ممنون :)
قسمت دوم رو حتما بخونيد .. مممنون :)
ساعت دماسنج
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله آذر ماه
vertical_align_top