• وبلاگ : ل ن گ هـــ ک ف ش !
  • يادداشت : وقتي خدا پارتي باشد (2)
  • نظرات : 16 خصوصي ، 33 عمومي
  • پارسي يار : 8 علاقه ، 4 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3      >
     
    سلام عليرضا جان. خسته نباشي دلاور. پست هاي خيلي جالبي داري. احسنت.
    من سربازي نرفتم ولي خيلي سربازي را دوست دارم.
    خيلي مشتاق هستم پست هاي شما را بخوانم.
    به من خبر بده
    پاسخ

    سلام بح بح عجب نام کاربري و آواتار زيبايي ... واقعا حيف شده که سربازي نرفتيد ... چشم حتما خبر مي دم ... موفق باشي
    سلام به خودم :دي
    پاسخ

    سلام به خودم :دي
    ارتش جمهوري اسلامي ايران
    پاسخ

    به به ... پس تا آخر همراه باشيد چون بنده خيلي دوست دارم از ارتش انتقاد کنم ... :) 31 شهريور يك دفاع همگاني بود !اين پست رو جسارتا مطالعه کنيد و نظرتونو بگيد اينجا هم قلم مي زنيم :)
    سلام
    حالا که با روي خوش انتقادم را پذيرفتيد خودم را معرفي کردم . راستش فکر نمي کردم انتقاد پذير باشيد براي همين با نام يکي از بچه هاي پارسي بلاگ برايتان کامنت گذاشتم . از اينکه کامنت هايم را نمايان کرديد و جواب داديد خيلي خوشحال شدم . برايتان آرزوي موفقيت مي کنم و اميدوارم دوران سربازي را با موفقيت تمام کنيد .
    سرگرد احمد يوسفي جمعي عقيدتي سياسي گروه 411 پادگان بروجرد
    پاسخ

    سلام به به ... الان بايد احترام بزارم ؟ ... :دي ... فقط بگيد ارتش ؟ يا سپاه ؟ ... ممنون از نظرات ارزشمندتون خيلي خوشحالم که باهاتون آشنا مي شم :)
    + يکي از بچه هاي پارسي بلاگ 
    برادر گرامي مخاطب از کجا بداند که شما بي سوادي سر گروهبان را از نظر علمي نگفته ايد و از نظر اجتماعي بيان نموده ايد؟ اين قابل قبول نيست .
    اصطلاحي است که مي گويند نويسنده به نوشته اش سنجاق شده نيست که در هر محلي توضيح لازم را به مخاطب بدهد . نوشته بايدخود پاسخگو باشد . موفق باشيد
    پاسخ

    قبول دارم ... خيلي در بيان جزئيات عجول هستم ... اين اشکال انشاءالله برطرف مي شود :) باز هم ممنون
    + يکي از بچه هاي پارسي بلاگ 
    بريم سر اشکالات که خواسته بودي البته اين کمي از موارد است
    صبح با صداي مهيب سرگروهبان يگان که يک شخص بسيار بي سواد بود بيدار ميشوم و با چشماني خواب آلود که نشان دهنده خوب نخوابيدن بود عازم نماز شدم... استقبال بچه ها بي نظير بود چون با چوب تر مي رفتيم ..
    اين اولين نماز بود به امامت شيخ
    1-(توجه اگر فعل را با ماضي شروع مي کني ديگر مجاز نيستي نوشته را به مضارع برگرداني )
    2-شيخ نه و روحاني يگان .
    3- دقت کنيد : بعد نظافت ميريم به خط شويم در صبحگاه ،واقعا 1ساعت ايستادن و گوش دادن به صحبت هاي جانشين پادگان ان هم تکراري از ضربه هاي پتک 30 پوندي هم بدتر بود.. (من که اصلا متوجه نمي شوم )
    بعد از پايان مراسم صبحگاه آن هم با چه عظمتي به سمت يگان (جايي که ما مستقر بوديم ) حرکت مي کنيم
    ،4- آقاي عباسي عزيز شما اول بايد زاويه ديد را در داستان
    ياد بگيريد . البته اين که داستان نيست . مي شه گفت اگر اشکالات آن بر طرف شود خاطره است .من به همين اندک بسنده مي کنم.
    پاسخ

    1-خب من اگه بشينم از لحاظ ويراستاري بررسي کنم بايد برم يه انتشارات پيدا کنم براي کتاب ... دل نگاشته از اين قوانين پيروي نمي کنه ... هر چند در حالت کلي با شما موافقم ... 2- خب روحاني که مي فرماييد مشخص نمي کند طرف سادات است يا نه بالاخره بايد تفکيک شود 3 - اگر اشکال جمع بستن فعل است بايد بگويم که خيلي از بچه ها اين داستان رو مي خوانند و بايد خودشان را در داستان حس کنند 4- زاويه ديد ندارد ... البته اين نوع خاطره نويسي بنده براي اولين بار است و امثال شما ها بايد ايراد بگيرند تا خوب شود ... من بسيار خوشحالم از انتقاد هاي شما و در طول اين چند سال حتي در وبلاگهاي ديگر هم چنين اظهار نظري را مشاهده نکردم و کمل تشکر رو از شما دارم ... منتظر نظرات شما خواهم بود
    + علي 
    عليرضا اشتباه چاپي زيادي داريا دقت کن
    فريد رو خوب اومدي :دي
    پاسخ

    سلام ... ممنون که سر مي زني مثلا کجا :)) آخ از دست اون خدا کنه با من تو يگان نباشه ... اون موقع فراري مي شم :)
    سلام عليرضا خان
    مشتاقم بدونم آخرش چي ميشه
    شايد تجربه شما به درد ما بخوره
    موفق باشي برادر
    پاسخ

    سلام محي الدين جان ... حتما بخون حتما ... البته ما تجارب زيادي داريم ... برات يه متن مي نويسم که چه بکني سربازي زياد سخت نگذره برات :)
    سلام هر دو قسمت رو خوندم... شيراز رو زيبا توصيف کرديد...
    مشتاقم برم کتاب هاي امير خاني رو بخونم!
    خوشحالم که خاطرات خوبي از اينجا داريد ...

    پاسخ

    سلام ... لطف کرديد ... اين نگاه زيباي شما رو مي رسونه ... حتما بخونيد نويسنده توانايي هستند ... بله واقعا خاطراتي که هرگز فراموش نمي کنم ... قدم رنجه فرموديد ... بدرود
    + يکي از بچه هاي پارسي بلاگ 
    سلام
    به نظر من نوشته شما پر از اشکال نوشتاري و دستوري است اگر سر گروهبان را بي سواد خطالب کرده ايد خودتان به سواد نوشتاري برسيد
    از اينکه با صراحت بيان کردم ببخشيد ولي اصلا خوب نمي نويسيد تعجبم که پروانگي بدون اينکه اين نوشته را بخواند چطور انتخاب در پارسي را زده . متاسفم
    پاسخ

    سلام ممنون ... خب شما دلايلتون رو بيان مي کرديد ... بزرگوار ... بحث بي سوادي سرگروهبان از لحاظ علمي بيان نشده سواد اجتماعي ... ممنون بعداز 5 سال نويسندگي يکي هم از در انتقاد وارد شد ... خيلي خوشحال مي شم باهاتون بيشتر آشنا بشم ...

    درود

    حوا صفتان به سيب و گندم سرمست

    عشاق به شور وشوق مردم سرمست

    هر کس به ولايت علي مي نازد

    با جام غدير بر سر خم سرمست

    عيدت مبارک دوست من


    پاسخ

    عيد شما هم مبارک دکترسلام !
    سلام ... رفته رفته داستانت داره بهتر ميشه ... از قسمت اول خيلي بهتر بود داره قالبشو پيدا ميكنه...به چيزاي غير ضروري خيلي اشاره نكرده بودي ...جا افتاده تر از قسمت اول بود خوشم اومد...فقط نفهميدم چطوري و از كجا جيم فنگ زدي؟!...و كلام آخر :ما همه باصفاييم پس دم ِ‌همه ي بروبكس خـــــــــــرمدره گــــــــــــــــرم :)
    پاسخ

    دمه همه ترکا گرم :دي ..... سلام .... ممنون .... خودتون ميگيد که غير ضروري ... ممنون براي نظر گرمتون .... بايد ذهني يه چيزايي رو خواننده تصور کنه :دي تشکر بابت حضور ...
    چ قشنگ !
    خيلي خوبه پارتي آدم خدا باشه
    :)
    زيبا بود
    قسمت بعدي کي پخش ميشه ؟! :دي

    پاسخ

    يکي دو روز بعد خبر مي کنم :)
    سلام...مشتاق ادامه اين داستان واقعي بودم و امروز که سرزدم ديدم نوشتين خوشحال شدم و خوندم...يه ايرادي که تو نوشته تون اسامي زياد به کار رفته بود و يه کم گيج ميشدم .. نه به ساعات اول روزتون که انقدر سخت ميگذشت نه به ساعات بعدش که با خوندن رمان سپري ميکردين....همچنان مشتاق ادامه داستانيم
    پاسخ

    پارتي همينه ديگه ... سلام يادم رفت :) السلام ... اين نوشتن اسامي قضيه داره بچه ها مي خوان با زدن اسمشون تو گوگل هميشه اين داستانها رو پيدا کنند .... اين توافقيه که ما از قبل انجام داديم خودمم قبول دارم :) شده مثل رمان هاي روسي که 1 روز فقط بايد نشست اسامي رو حفظ کرد :)) ادامشو حتما بخونيد :) من الله توفيق
    + مسعود قاسمي 
    سلام عليرضا مسعود قاسمي هستم مي شناسي که؟
    ياداشتتو خوندم دمت گرم بازم ياد شيراز افتادم
    پاسخ

    سلام مسعود جان مگه ميشه نشناسم :) ممنون که اومدي عدت هم مبارک :)
     <      1   2   3      >