پيام

||عليرضا خان||
92/8/19

+ *فيد غُر* اول سلام . بنظر شما موانع نوشتن يا همان آوردن احساست دروني بروي کاغذ(وب) چيست ؟؟ . . يعني ما هيچ خاطرهء مثبتي نداريم ؟ هيچ درد و دلي نداريم ؟ هيچ دغدغه اي نداريم ؟ اگه داريم چرا به اشتراک نمي گذاريم ؟! . يعني ما براي نوشتن بايد قلم يک نويسندهء بزرگ رو داشته باشيم ؟؟

||عليرضا خان|| 94/4/10

هر کسي مشکل نوشتن داره بياد تو نظرات : )

بقول فرمانده پادگانمون .. *نظري ، پيشنهادي ، انتقادي ، ايده اي ، دعوايي ، جنگي * هيچي نبود : )

تنبلي رو موافقم .. بايد روش کار کرد ... نداشتن امکانات رو قبول ندارم !! خب عوامله ديگه .. اصلا شما مطالبتون توليدي هست يانه ؟؟

ممنون عليرضاي عزيز .. نظرتونو نديدم : ) بله آفرين دقيقا .. تمرين يکي از عوامل رشد نويسندگي هست ..

خب ميشه نوشته هامونو قبل نت بنويسيم بعد بياريم اينجا کپي کنيم .. *البته اين راه در يادداشتها بسيار موثره * چون همه فونت ها نشون داده ميشه ..... بله از متون هم بلاگي ها براي بالابردن سطح نوشته هامون بايد استفاده کنيم ........

سلام واس منم نوشتن اوايل خيلي سخت بود الانم هس ولي ....

ميشه منم راهنمايي کنيد ؟؟؟

سلام..يکيش ترسه..خب بعضيا ميترسن چيزي بنويسن که از نظر بقيه جالب و قشنگ نباشه..يا فکر ميکنن که اصلن استعداد نوشتن رو ندارن..و يا اينکه با اصل ِ نوشتن آشنا نيستن و اينا..اولين راهش کتاب خوندنه..قلم رو خيلي قوي ميکنه که الان متاسفانه بيشتر آدما کاراي غير ضروري رو به کتاب خوندن ترجيح ميدن حتا اگه بيکار باشن..

و خيلي عوامل ديگر ...

مثلا فکر کنيد که يه نفر از يه جايي شروع کردن با يه نوشته..اون اطرافيانش آدمي نبودن که بخوان درکش کنن که بخوان تشويقش کنن شايد مسخره هم کرده باشنش..طرف اينجوري کلن ميذاره کنار نوشتن رو..

ولي چي *گل نرگس * .... خوش اومديد خانم *ريحانه * نظرات رو بخونيد لطفا ... نظرات *غزل صداقت * رو ... *طوبي * گرامي اين مشکل همه است .. گاهي ما بخاطر اينکه دنياي موضوعاتمون .. دغدغه هامون .. تنش هامون به يک مسئله و موضوع ختم ميشه براي همون هست ...

ممنون از شما *غزل صداقت * بزرگوار : ) دقيقا به مسائل و موضوعات مهمي اشاره کرديد

خواهش ميکنم.. گذاشتم بقيه ي عواملش رو خودتون بگيد

عوامل زيادي هست .. اميدوارم وبلاگنويس هاي قديمي هم نظراتشون رو بگن تا يک بررسي خوب و مفيد داشته باشيم

پس من ديگه بقيش رو نميگم :)

شما هم بگيد چه چيزي بالاتر از اينکه دو نفر رو به اين امر خطير نويسندگي جذب کنيد ..

ميگم..به شرط ِ حيات ...

http://www.ketabnews.com/detail-29403-fa-1.html

http://www.ketabnews.com/detail-27678-fa-1.html

هميشه سايت هاي خوب مي خونيد دييييييييي ... ريحانه بانو ... تا حرف دل چي باشه : ) ... شما هم چقدر پرمشغله ايد مريم الملوک : )

ولي ولي ولي ! :(

خانم مريم قرار نيست که رمان بنويسيم اينجا .. شما باخودتون تنهايي درد و دل نمي کنيد ؟ همين حرفها مي شن دلنوشته .. بعد با کمي مطالعه و تکرار اين دل نوشته ها ميشند يک متن ادبي ... /// چرا خانم ريحانه ؟؟؟؟ ... *هانيه* بانو عکس با اسلام هيچ منافاتي ندارد سخت گير نباشيد /// اين ولي ها يعني چه :

هانيه بانو اگر مشکلي دارد بگيد ما اصلاح کنيم : (

کَنو مشکلات رو اشاره کنند بگن تا در حد توان حل کنيم اينطور نماند خب

ببخشيد خيلي داغونم

داغون ؟! يعني چي جايي خورديد ؟؟ دييي ... هانيه باجي ترکي بگو من فارسي دوشوميرم : )

عجبز .. : )

*عاقا يني مشکل نبود *

به کدوم موضوع ؟

ممنون

سلام بر آقا عليرضا، درد دل نه ولي يک درد دستي دارم که با شما اشتراک مي گذارم

ممنون ما دست نوشته هاي شما را با جان و دل خريداريم

ممنون از لطفتون ولي نه، منظورم دست درد بود مجيدجان عزيز عليرضايي...

درد هايت را مي خرم .. بگو چند ؟ : )

قربونت ، پول داريا :)

قلم ؟ يا کيبورد ؟ :D الذي علم بال (کيبورد) ، علم الانسان ما لم يعلم ، مشکل ما قلم و کيبورد مشترک است ! بلکه عدم آن ! که گويا ما نداريم ! و نويسندگان بزرگ بقول شما دارن ! فقط

کيبورد و موس :) مچ بند سياه :) غرغرهاي بابام :)

*خانواده خانه * ميشه در حد فهم من افاضه بفرماييد ؟!

شدت و وسعت استفاده از اين اقلام من قلم و الکيبورد باعث دست درد و مچ بند :)

در حد فهم ؟ يا قلم و کيبورد ؟ با اين حساب براي نوشتن فهم هم لازم است و بقول شما : يعني ما براي نوشتن بايد قلم ( و فهم ) يک نويسندهء بزرگ رو داشته باشيم ؟؟

خب ديگه امري نيست ؟ همين دو قلم !؟ اگه هست بفرماييد تا بقول شما بفهميم !؟ هم

والله حقير هم از فهم بيشتر صحبتهاي خانواده ي خانه ي محترم عاجزم ليکن براساس حدس پاسخ مي دهم، بعضاً که ناراحت مي شوند متوجه مي شوم اشتباه فهيمده بودم :(

والله ما تا يادمان مي آيد شما ناراحت شده ايد :D ما براي چي ناراحت شويم ؟ ما که الحمدلله متوجه فرمايشات شما مي شويم :D

@};-

سلام جناب عليزضا خان /چرا هم خاطره هاي مثبت هست هم بسيار دغدغه ........ولي حسش نيس :(وقتي مطالب دوستان رو مي خونم انگار که قلم من در حد پايينيه:(((

@};-

شرمنده

ممنون از همبلاگي هاي خوبم .. *خانواده خانه * من جدي ميگم اصلا صحبت هاتون رو متوجه نمي شم : ( لولتون يکم پاين تر از آقاي کيوان نژاد هست ....سرکار *شيرازي * بنظر شما کسي مي تونه در نويسندگي رو دست حضرت امير بلند شه ؟؟

نچ :)منظور از کسي که گفتين عايا جناب معزي هستن

سلام

پس ننويسيم ديگه چون به حضرت امير نمي رسيم!! .. اصلا وجود دکتر معزي ها است که آدم رو به نوشتن ترغيب مي کنه .. آدم مقايسه ميکنه (هرچند مع الفارقه) ئي: لذت ميبره .. بنظرم مشکل ترس هست و نگراني از تمسخر ديگران : ) اونا رفع بشه استارت زده ميشه .. بعد از استارت گامهاي بعدي پيش روست که *غزل صداقت * کمي اشاره کردند .. من هنوز نديدم کاربرا بگن کجاها براي نوشتن مشکل دارند

ما کلن مشکل داريم:)چون انشا هامونو بروبچ برامون زحمتشو ميکشيدن

سلام به رز صورتي سابق دي:

ممنون از شما جهت ياب گرامي @};- شايد نع :)بارهاي اول افتضاح مي شه حتما /نميدونم والا حس ميکنم از استعداد نوشتن هم در درون نيس

شايد چون براي گفتن خاطرات روزانه نميشه به ندرت افراد اطمينان کرد نشه از اين کار شرو کرد

اقا من فهميدم مشکلم تو نوشتن چيه ؟ نظر مي ذارم بعد بايد ترجمه کنم !‌ :) آخه چرا ./

بنظرم برا نوشتن بايد وقت کافي هم وجود داشته باشه تا مطالب زيبا و جذاب و دلنشين کنار هم چيده بشه

بعضي وقتا ميخايم شرو کنيم ولي مي بينم کاراي خيلي مهم تر ديگه هم هست : ( ( (

بله درست هست انشاله که بتونيم /ممنون از راهنمايي هاتون بزرگوار @};-

برادر يعني چي نظر ميذارم ؟؟؟؟

خواهر کماندو جهت ياب ممنون از احساس وظيفه اي که کرديد جاي تشکر داره ... دقيقا به مسائل مهمي اشاره کرديد ... *شيرازي* بزرگوار .. دهععععععع شما چقدر نا اميديد آخه ... شروع کنيد حمايت از من و خانم جهت ياب من قول مي دم همه نوشته هاتونو بخونم // اوکي ؟

دقيقا درسته جهت بانو ...

:'( اي خدا

آره چه عيبي داره ..

مهم بحث احترام است که .. رعايت ميشه : ) (سرم پايينه )

چشم جهت ياب بانو : )

سلااااااااام / رفتيد بانو ؟؟؟؟؟ چه خبره اينجا !؟

راستش منم اول خيلي تو جو بودم دست نوشته هامو بزارم يکي دوماهه که ميزارم ولي الان منصرف شدم ! همون صنعت کپي پيست بهتره :دي

چرا منصرف ؟؟ چرا بهتره ؟ چرا؟ چرا ؟ دي:

خدايي دست نوشته هام بچگانه نيست !؟

:-o از اون حرفها بودا ... چه ربطي داشت به قصهء ما ؟؟

خب ميخوام ترک کنم نوشتنو !

چرا ؟ شما که قشنگ مي نويسيد !