پيام

||عليرضا خان||
92/1/23

+ [پيامک] نه اينکه ترا يادم رفته باشد نه اينکه کم آورده باشم آنقدر گناهان مرا در خود گرفته اند! که رويم نمي شود ترا صدا بزنم. رويم نمي شود نامم را منتظرت بنامم. و همين گناهان بسي بزرگ راه دعا راهم بستند. *اي مهدي مرا درياب*

*بنت فاطمه*اظهر 92/1/31

هيهات ...

عزاداري مادرت بي تو صفاندارد

اللهم عجل لوليك الفرج

هر چند كه بيمار تو هستيم همه/ ديوانه ي ديدار تو هستيم همه/ بين خودمان بماند آقا عمري است/ انگار طلب كار تو هستيم همه

ممنون از دوستاني که علاقه مندي زدند ... و تشکري بيکران براي نظر پولي !

بيهوده ما را انتظار از انتظارت هست. وقتي فقط گفتارهامان بيقرارت هست. آيا دل ما،دست و پا و کارهاي ما. مانند حرف روي لب همراه و يارت هست؟!! آقا (عج)،ازآنرو دير مي‌آيي که ميداني. کمتر از اين بسيار گوها درکنارت هست. غربت نشين کوچه هاي غيبت کبري. گويا غريبي ارثي از ايل و تبارت هست. وقتي بوقت عشق اينجا شور و حالي نيست. بيهوده ميگوييم شهر ما ديارت هست.

آقا (عج) نيا زود است ما اغلب رياکاريم سوغاتي اخلاص چون درکوله‌بارت هست بايد هرس گرديم ،برخي شاخه،بعضي اصل آيا تبر ،آقا(عج)،همراه بهارت هست؟!!

: (