پيام
+
تصميم گرفتم پوتين هاي همهء بچه ها رو واکس بزنم .. کلا علاقهء زيادي به اين کارهاي عام المنفعه دارم. يک زيلوي پهن کردم و شروع کردم به واکس زدن .جايي که نشسته بودم نور کافي نداشت و من به همان روي پوتين ها که بيشتر در چشم بود رضايت دادم . بيشتر بچه ها در مرخصي بودند و تعدادي هم در نگهباني و اين عمل ما در خفا اتفاق افتاد . مشتاق بودم ببينم نظرات بچه ها چيست . صبح فردا ....
*صاحبه سادات*
94/4/11
||عليرضا خان||
يکي داد مي زد کدوم آدم فلان شده پوتين هاي منو واکس زده ...يکي مي گفت فلان شده جاش رو هم عوض کرده حالا من چيکار کنم .. يکي مي گفت جو گيرها به بهشت نمي روند .. * من هم اومدم تو راهرو و داد زدم نامرد براي منو واسه چي واکس نزدي *
||عليرضا خان||
مملکته داريم ... !!
ساعت يك و نيم
:))))
ساعت يك و نيم
شما آخرش شهيد مي شيد من مطمئنم:)
بي سر و سامان
: )
||عليرضا خان||
ما رفتيم مهموني اجباري! صندلي داغ امشب دير اجرا ميشه :((
||عليرضا خان||
منمون انشاءالله ما شهيد بشيم شما به راحتي در کنار آقا امام زمان زندگي کنيد :))
||عليرضا خان||
....
يادداشتهاي يک مسلمان
پس واکس پوتينها کار شما بود [آيکن چماق به دست] :))
||عليرضا خان||
جالب بود :)) شاد و خندان :)
حرف امروز من
:دي
||عليرضا خان||
يادش بخير .. اشک جمع شد تو چشمهام
حرف امروز من
اي واي ببخشيد