پيام
+
ديروز ابرها اقرار کردند
ديروز ابرها باريدن را اقرار کردند
همين ديروز آسمان اقرار کرد سينه اش شکافت
همين ديروز باران بر سرپنجهء دست مبهم خلاصه شد
همين ديروز رخسار منظره لطيف شد
يکشنبه طيف خاطرات بر روي شيشه اتوبوس چِکيد
باز هم يکشنبه هاي ممنوع شروع به چکه، شد
باز هم مَن ، و يک صندليِ سرد و يک يکشنبه
و همين ديروز بود تمام خاطرات شيراز تمام شد
و همين ديرو بود خيالهايم در بستر مرگِ غروب شد

||عليرضا خان||
91/8/10

||عليرضا خان||
*ع - ع *
||عليرضا خان||
بح بح عجب عکسي (ستاد غافلگيري کاربران ) / :))
||عليرضا خان||
واي يعني يه فيد توليدي هم برگزيده ميشه :دي (آيکن ذوغ !)
◊ نيلوفر◊
:دي
||عليرضا خان||
:)
*نفيسه
همين ديرو بود خيالهايم در بستر مرگِ غروب شد!!!!!پر معني اما چرا؟
||عليرضا خان||
از تفسيرش معذورم سرکار :(
شيدا-7
تبريک ميگم فيدتون تاييد شده:))
||عليرضا خان||
بله و جاي بسي شادماني دارد بايد وليمه اي داد :)
||عليرضا خان||
من همين ديروز ... تراژدي سايه ها شدم ... مَـ ـ ـن ...
مهسا خانوم
مبارك باشه :)
||عليرضا خان||
چي مبارک باشه ؟؟
مهسا خانوم
فيد برگزيده ديگه...
مهسا خانوم
فكر كردي ميگم چي مباركه؟
||عليرضا خان||
گفتم شايد ميگي خبرهايي هست
مهسا خانوم
يعني نيست ؟!
||عليرضا خان||
نههه از اون خبرها .... من فقط مينويسم ...