پيام
+
فصلِ زرد مي خواند
يک به يک برگ به هوايم مي راند
من به آغوش مي کشم عَلَفِ پريده رنگ
مي برم باد به چنگ
مي خورم دَمي از نفس پير چنار
مي کنم شِکوه زهاي قارقار
من زهواي شب مهر لرزان
مي رسد کي؟ انتظار پايان!
دختر شب به من مي خندد
و گمانم چشم مي بندد
سايه ام تَر شده بود زِشرمساري حرف
چو مرگِ ناشيانهء برف
آسمان در پي چتر خيال ابر بود
ناگهان خيلي زود !
بهدونه
91/8/17
||عليرضا خان||
دِل دو بالي گرفت ...
از ميان چينهء تو خاليه خرِفت !...هوس پَر به طلوع معنا داد...و سپرد دست به باد...پوشش نازک من لرزان شد...همه ذرات فلک خندان شد ... پيکر خستهء بي تاب ... قامتش گيج و ملول،چو خورده شراب... چشم آوار زده در هوس خانهء گرم....به پشت آرميدن نَرم...و چه خيالي رنگين ... در پسِ نفسِ خسته و سنگين...فصل،فصلِ زردي ست آري... و دقايق جاري ...
||عليرضا خان||
من به سکوت اتاق همچنان خوش بينم ! ... آن پتويِ سبز و چابک را در ملاقات خيال مي بينم...چند دقايق که گذشت...مي روم سوي به گشت!...آسمان اينک آبي شد ... جمع اوهام به مثال سرعت بال گنجشک خالي شد ... دوست من سوت زنان مي آمد... تا رسيد فهميدم خنده اش مي تابد ! ... و با مشتي خداحافظيِ داغ ... مي زنم سوت فراغ!!! ... حال زير پتو ... مي انديشم به ناب ترين او
||عليرضا خان||
* ( عليرضا عباسي- مهر ماه 91 شيراز ساعت 3 بامداد ) *
پروانگي
قشنگ بود :)
||عليرضا خان||
ممنون ... قشنگ خوانده شد :)
ساعت يك و نيم
سلام فرمانده:) زيبا بود مثل تمام نگاشته هاي ديوانتان:)
||عليرضا خان||
سلام خانم دکتر زيبا نگاه شما است به اين واژه هاي غريب
غزل صداقت
قلمتون نخسته
||عليرضا خان||
چشماتون هميشه بيدار دبير جوان
غزل صداقت
خدا نکنه ولي انشالله
عاشقان ولايت قزوين
سلام
يه سر بيايد به اين آدرس
http://asheqanevelayat.parsiblog.com/
||عليرضا خان||
چرا خدا نكند ؟؟؟؟؟؟
ساعت يك و نيم
چون هميشه بيدار بودن نوعي مرض لاعلاج است:)
||عليرضا خان||
بيدار در اينجا يعني هوشيارِ آگاه .......
ساعت يك و نيم
مي دانستيم فرمانده مزاح فرموديم:)
كافر به طاغوت
باز باوا بي خيال
||عليرضا خان||
بي خيار سالاد نمي شود اخوي ////// اي داد از اين مزاح ها
غزل صداقت
دليلَش بماند ولي ما بر روي همان حرف ِ خودمان هستيم
||عليرضا خان||
آدمها نمي توانند روي حرفشان بمانند !
غزل صداقت
ما که مانديم
||عليرضا خان||
فعلا مانده ايد بعدها جا مي زنيد
غزل صداقت
خيلي وقته گذشته اگر قرار بر جا زدن بود تا الان زده بوديم
||عليرضا خان||
مي زنيد ... الان شايد در جا مي زنيد :))
غزل صداقت
نه هيچي نميزنيم .. انقدر شجاعت داريم اگرم جا زده باشيم خيلي صريح بگيم زديم
||عليرضا خان||
بله شما شجا ع هستيد ... آيکن دبير شجاع !
غزل صداقت
دقيقا ..جعل آيکون هم کردين
||عليرضا خان||
بلي بلي .. بريد بهش بگيد :دي