شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ شعري از دکتر امير منصور معزي *کشاکش* چونان کشاکشي افتاده در دل و دينم کتابِ تمناي يار را ، بسته مي بينم به راز و نياز دري به سوي تو کردم باز وليک خاطر معشوق را،ربوده آن کينم ببين که طرفه ي عيني چو غافل افتادم زخانقاه برون شد و رفت ، يارِ ديرينم به زَعم روزگار عجيبم نَبُد که دل بِبُري طريق سرکشي افتاده چرخ را،گمان بينم الا به جان نگاهت نباشدم اثري حجاب فکن زِنقابت، ببين نمي بينم
د لا اگر چه که منصور در خرابات است... ولي زِ شوق وصال تو ، از پاي ننشينم... به ياد رندي و مستي ، به ياد بوي مه ات... بريز باده و دستم بشوي از آيينم...
*قاصدك*
واي چ نور پردازي بيستي!
خانم عکاس اينکه گفتيد يعني چي ؟ :دي
*پوريا*
چطور شد حالشون ؟؟
نه پوريا جان خبري نيست ...
منتظر شنيدن خبر سلامتي ايشان هستيم و براي سلامتي ايشان دعا مي كنيم
انشالله که هرچه زودتر حالشون خوب بشه و برگردن
ممنون جناب يزدي ..... انشاالله
باربد
نگران ايشون هستم استاد
بامز
حالا مگه خارج رفتن؟
دکتر بيمار هستند
اللهم اشف كل مريض ... واقعا ناراحت شدم :(
بله واقعا ناراحتي داره دعا کنند دوستان
مشکلشون جديه ؟
سلام ايشون سلامت هستند الان الحمدلله
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله اسفند ماه
vertical_align_top