پيام
+
گنجشک نشسته بود.<br>خداگفت:چيزي بگو!<br>گنجشک گفت:خسته ام.<br>خداگفت:ازچه؟<br>گنجشک گفت:تنهايي<br>خداگفت:مگرمرانداري؟<br>گنجشک گفت:گاهي چنان دورمي شوي که بالهاي کوچکم به تو نمي رسند.<br>خدا گفت: آيا هميشه درقلبت نبوده ام؟!چنان ازغيرپُرش کردي که جايي برايم نمانده<br>چنان کوچک که ديگرتوان پذيرشم رانداري.هرگز تنهايت گذاشتم؟<br>گنجشک سربه زيرانداخت<br>خدا گفت:درملکوت من هميشه جايي براي تو هست،بيا!
شهيد مسلم اسماعيلي
91/2/28

||عليرضا خان||
ممنون از علاقه منديتون وتشکر ويژه از وستا و خانم نسيم
||عليرضا خان||
ممنون دکتر سخني...سپاس از حسن انتخابتون بزرگوار...و خسته نباشيدي عميق به خاطر اين همه زحمت...ياشاسين