پيام
2-شکوفه ها
03/6/17
||عليرضا خان||
http://djalireza.parsiblog.com/Posts/163/
||عليرضا خان||
منتظر نظرات شما هستيم
2-FDAN
نخونده ميگم قشنگه:)ولي در اصل از متن طولاني خيلي خوشم نمياد....از اسمش فهميدم قشنگه:)
عارفانه هاي يک دوست
سلام همچين کوتاه هم نبود:D
||عليرضا خان||
{a h=pershang}عارفانه هاي يک دوست{/a} ممنون استاد
||عليرضا خان||
{a h=hpyparsiblogcom}مدرسه اي شاد{/a} سپاس
انديشه نگار
بسيار عالي ...زحمت کشيديد ..@};-
||عليرضا خان||
{a h=yajaavad}انديشه نگار{/a} ممنونم از حمايت شما
.: ام فاطمه :.
رزرو :)
.: ام فاطمه :.
خيلي خوب بود. ساده و صميمي و خاکي مثل فضاي روستايي که وصف کردين. بعضي توصيفها رو خيلي دوست داشتم: سقفي که ترکيده بود، راننده زده بود به شانه خاکي، جليلي پنچر شده بود :) کلا سبک نوشتهتون آدمو ياد جلال آل احمد ميندازه :) ولي با بعضي جاها ارتباط نگرفتم. مثلا اشخاص خيلي مبهماند، يهو يکي با يه اسم وسط داستان پيداش ميشه که تا چند خط بعد هنوز مجهوله.
.: ام فاطمه :.
اينجوري ارتباط خواننده هي قطع ميشه. گيج و ويج ميشه. بعد تصوري که بايد از اشخاص داشته باشيمو نداريم. در حد يه اسماند. تجسمي تو ذهنمون پيدا نميکنن. يه خورده بايد کاراکترپردازي شه به نظرم. شخصيتها توي ذهن شما کاملا شکل گرفتن و تکليفشون روشنه ولي اينو به مخاطب انتقال ندادين.
.: ام فاطمه :.
يه چيز ديگهاي که خيلي به نظرم مهمه، آغاز متنتونه. جمله اول، حکم قلابو داره، اگه مخاطبو صيد نکنه، باهاش همراه نميشه. بايد خيلي گيرا باشه.
||عليرضا خان||
سلام کاملا بجا هست انتقادتون .. متاسفانه کاراکترپردازي زمان ميخاد و داستان رو طولش ميده .. مهمترين کاراکتر اون معلم جوان و راوي داستان هست ... بالاخره تمام انتقادات بر ديده ما جاي داره حتما به تجربه بنده اضافه خواهد کرد
.: ام فاطمه :.
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} شما بزرگواريد. اميدوارم روز به روز عاليتر باشين
||عليرضا خان||
سپاس از محبت شما
.: ام فاطمه :.
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} @};-