پيام
+
[تلگرام]
شب بود
سرد بود
غمگين شد
باران بود
هان ؟؟ چي گفتي
باران؟؟
آه باران
خيالاتي شدي بکپ !
زيبايي بود
شور بود
عشق
آري عشق بود
بخواب دختر .. فردا دانشگاه داريم
ميدوني باران زيبايي خداست
يه تيکه از اونهمه زيبايي
از شب
اونم از زيبايي خداست
سکوت
عميق
پنجره
واي شبنم بسه بخواب فيلسوف نشو
خدا زيباست و زيبايي رو دوست داره
کجا خوندم ؟؟
قرآن بود يا حديث...
راحله ؟؟
نميدونم بخواب فردا درس داريم
شب، باران و خواب
راست ميگي راحله
همشون در کنار هم زيباست
برگرفته از داستان کوتاه * شکلاتي ها *
بزودي ...
@khialha
کانال داستان کوتاه
من.تو.خدا
97/2/23
*ترخون بانو*
من اسم راحله راخيلي دوس دارم
رايحه ي انتظار
=)
||عليرضا خان||
{a h=setarehab} ترخون بانو {/a} منم اينطور اسم ها که آخرش به هاء ختم ميشه :) مث صاحبه :)
||عليرضا خان||
{a h=rayeheentezar96}رايحه ي انتظار.مطهره{/a} :)
*ترخون بانو*
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} ان شالله باران جان و صاحبه خانماخداواستون حفظ کنه
||عليرضا خان||
{a h=setarehab} ترخون بانو {/a} ممنونم همچنين اهلبيت شما رو:)
||عليرضا خان||
دليل اين که اين داستانم نتونستم ادامه بدم اين بود که رمان جنگل نروژي رو خوندم و زندگي خوابگاهي دانشجويان بود و احساس کردم روي داستانم تاثير ميذاره .. البته خيلي اتفاقي با هم يکي شدند