پيام
+
[تلگرام]
هفته سردي بود
و باز هم سرد هست و قرار نبود من سرما بخورم و دوستانم چلوکباب، گريه هاي اعصاب بهم زن باران به اوج خود رسيده طوري که شب گذشته صاحبه را تا ساعت 6 صبح بيدار نگاه داشت من اما مثل آدمي که 300 کيلومتر يکجا رانندگي کرده باشد خوابيدم اصلا زنها خيلي حوصله دارند،خيلي خوب هست
و خدا کند همه زن ها طوري مشغول شود يا با بچه يا با تلويزيون يا با ديدار اقوام فقط کمتر گير بدهند
باز هم مطلب را گم کردم خواستم از سرما بگويم که باران نگذاشت !
بله باران هم مي آمد چند روز پيش من باز هم بايد يادآوري کنم سرماخورده ام به دکتر پيامک زدم و او هم نوشت قرص سرما خوردگي بخور هر 6 ساعت امروز غروب بعد از سه چهار روز يادم آمد بايد داروخانه بروم داروخانه که رسيدم از 8 .9 نفر داخل آن چهار و پنج نفري گرم سلام عليک کردند راستش کمي مرا غرور گرفت ولي به وجناتم که آمدم فهميدم عددي هم نيستم
بگذريم
از امروز دو تصميم جدي با خودم گرفتم
يکي هر از چندي ثبت خاطرات با همين تحرير عاميانه و دوم مطالعه دو سه کتاب در ماه و ترجيحا رمان و برگشت به روزهايي که کنار کتاب چاي داغ گيلان با يک پنجره رو به خيابان در مجاورت با بخاري و سرما چسبندگي خاصي دارد
عليرضا عباسي
16 بهمن نود و پنج
خاطرات هفتگي
آببر
داستانهاي کوتاه در کانال تلگرامي @khialha
*رز آبي*
95/11/20
❀حرف دل
{a h=haftasman}2 هفت آسمان{/a} :)
❀حرف دل
{a h=haftasman}2 هفت آسمان{/a} نه والااا:)
||عليرضا خان||
بله خانمها خيلي خوبند ... عموم دکتر هستند .... انصافا خواستم برم دکتر ولي ويزيتش 10 هزارتومان ميشد ...
عارفانه هاي يک دوست
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} :)
در انتظار آفتاب
خوبه خاطرات روزانه نوشتن... گيرهايِ يک زن خوب عست:|
من.تو.خدا
سلام.ويزيت دکتر اينجا15000 تومنِ..البته باز بسته به دفترچه داره..؛ سالم باشن همه ان شاءالله/ خيلي خوبه که راحت خاطرات رو مينويسيد
هما بانو
10000 تومان؟؟:) ؟ خيلي عالي..اينجا رو دفترچه 25000 تومان هست ..
||عليرضا خان||
{a h=maysan}در انتظار آفتاب{/a} ممنون
||عليرضا خان||
{a h=bandevmaaboud}من.تو.خدا{/a} سلام ممنون ... شما هم بنويسيد
||عليرضا خان||
{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} تو بيمارستان 10 تومنه ها ... مطب که زياده
هما بانو
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} آها .. من فکر کردم با مطب ها بودين:) راستي داستانتون هم دلنشين و عالي بود دست شما در نکنه
||عليرضا خان||
خواهش ميکنم ... خب وقتي خوندن داستان و خاطرات روزانه اينهمه علاقه مند داره چرا خود دوستان دستي به قلم نميبرند ؟؟
هما بانو
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} خب حتما قلم داستان نويسي ندارند ..خب همچين هنرهايي هم استعداد ميخواد که هر کس اين خلاقيت رو نداره
||عليرضا خان||
اصلا هم استعداد نداره ... شما نوشته هاي چندين سالدپيش منو ببينين خنده تون ميگيره ... به هر حال تو هر چي تمرين و ممارست باشه اون هدف دلخواه بدست مياد
هما بانو
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} بله درسته .. منتهي من هنوز هم به خلاقيت و استعداد در اين کار تاکيد دارم ..
||عليرضا خان||
ما که نميخاييم رضا اميرخاني بشيم مادر جان
هما بانو
{a h=djalireza}|عليرضا خان|{/a} خب منم گفتم براي نوشتن داستان و رمان و.. کمي استعداد نياز هست که اگه کسي فاقد همچين خاقيتي باشه نميتونه به خوبي در نوشتن داستان مهارت و موفق بشه .. ولي تلاش و تمرين رو کاملا قبول دارم و تسليم ..
||عليرضا خان||
تو کشور ايسلند از هر 10 نفر 4 نفر نويسنده هستند چرا ؟؟ چون اونجا تو جو نوشتن هستن ... من تو نوشتن هر چي بدست آوردم مديون پارسي بلاگ هستم و بخاطر پارسي بود که حدود 300 . 400 تا کتاب خوندم ... چرا ؟؟ چون تو جو اون بوديم اون موقع ها .... خيلي ها استقبال ميکردن از کتابخواني و همين مجله باعث شد خيلي ها بنويسند ... جو خيلي موثره
هما بانو
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} آفرين بر شما:)
||عليرضا خان||
منتظر نوشته هاي شما هستم
هما بانو
{a h=djalireza}|عليرضا خان|{/a} نه مادر من استعداد داستان نويسي ندارم.. :) قطعه هاي کوتاه ادبي هم که گاهي مي نويسم بسيار ساده هستن و فقط حرفِ دل ِ ..
||عليرضا خان||
اتفاقا تو ثبت خاطره خيلي شيوا و دوست داشتني هست مطالبتون
هما بانو
{a h=djalireza}||عليرضا خان||{/a} ممنون .. :) نظر لطفتون هست ..
هما بانو
||عليرضا خان||
{a h=banoyedashteroya}مادر هما{/a} حتما