• وبلاگ : ل ن گ هـــ ک ف ش !
  • يادداشت : فکري که درد مي کرد (داستان کوتاه )
  • نظرات : 11 خصوصي ، 17 عمومي
  • پارسي يار : 19 علاقه ، 20 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    سلام! بهاي جان و شخصيت آدمي بهشت است . به کمتر از آن خودمان را نفروشيم. آن قدر اين نوع هداياي گول زنکي که جوان سيگاري به دختر ساده دل داد ، بيايد و و برود و يا دل ها را بزند که حد ندارد. هيچ چيزي بهتر از عشق و محبت راستين نيست. کسي که بالوالدين احسانا ي خدا را فراموش کند و کار به خشنودي و يا خشم و رضاي خدا نداشته باشد، چه گونه مي تواندادعاي عاشق بودن کند؟ کسي که با يک گوشي همراه تلفن حالتش تغييرکند.اولين دروغگوست. کمي بينديشيم! داستان جالبي بود. موفق باشيد!
    پاسخ

    سلام ممنون از نظر شما .. خوشحال ميشم قسمت دوم رو هم مطالعه بفرماييد ...