دوست من بيش از 40 سال است درانتضار او شعر ها سرودم وهرموقع ازش کمک خواستم همان روز به فريادم رسيد ولي از آنجا که خود را باور نکردم نتوانستم به عهد خود وفا کنم و هنوز هرس زندگي دارم وزنده ام
(ايکاش در گفته هايمان صادق بوديم )
صداي يار در گوش من بيمار مي آيد
ز شورستان نواي بلبل خوش خوان مي آيد
خدايابر حذر دارش زچشم نا جوان مردان
طبيب دردمندان با دلي خونبار مي آيد
انشاء الله
اللهم عجل لولييک الفرج