• وبلاگ : ل ن گ هـــ ک ف ش !
  • يادداشت : بغض اکبر گريهء ريحانه
  • نظرات : 3 خصوصي ، 16 عمومي
  • پارسي يار : 3 علاقه ، 6 نظر
    		•
    ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + مهدي 
    سلام
    عالي بود.ممنون
    پاسخ

    سلام ممنون اخوي
    + بلاي آسموني 
    آيکون گذاشتن زنبيل :)
    بعدا ميام سر فرصت ميخونم


    پاسخ

    نههه قبول نيس دي:
    + zeynab sadat 
    ممنون
    به نظرم اگه يخورده به توصيف فضا ومحيط خونه ولباس ها مي پرداختيد جذابيت بيشتري پيدا ميکرد
    درکل قلم زيبايي داريد
    پاسخ

    ممنونم زينب بانو ... شما درست مي فرماييد .. انشاءالله در ادامه درست مي شود ... هم راه ما باشيد ... متشکرم .. زيبايي در نگاه شما است
    + zeynab sadat 
    اتفاقا وقتي اينقد تو هم توهمه آدم رغبت نميکنه بخونه

    پاسخ

    باشه بخاطر شما فخط :|
    + reihane 
    چايش را هورتي مي کشد و به ته استکان نگاهي ميکند تفاله ها درست چسبيده اند به ته استکان لبخندي از روي پيروزي بر استکان مي زند و از جايش بلند مي شود//اين تيکش خيلي باحال بود من هميشه اين کارو ميکردم قديما
    اسم دختره هم خيلي خوشگله
    پاسخ

    ممنون .. اي ول نگاه زيبايي بود .... يه ريحانه کوچولو داشتيم ما يعني مستاجرمون بود دلتنگش شدم ازز اونجا آوردم : )
    + zeynab sadat 
    ميشه يخورده فونتش رو بزرگ کنيد؟؟؟؟؟؟؟چشمام درد اومد
    پاسخ

    با ctrl + درشت کنيد خب ... نميشه زياد کنم ... چون زياد بنظر ميرسه کسي نمي خونه : (
    + mina 
    ممنون
    پاسخ

    خواهش مي کنم : ) ولي نمي دونم بابت چي ؟!
    + فسقلي 
    بسيار بسيار عالي بود. روان و ساده. صحنه رو خيلي ساده و خوب جلوي چشم مخاطب ترسيم کردين.
    خدا قوت منتظر ادامش هستيم.
    راستي من يه وبلاگ نويس فسقليم که با رفيق قلقليِ خودم داريم باهم نوشتن رو تازه تجربه ميکنيم. خوشحال ميشيم نقدمون کنيد.
    پاسخ

    سلام .. ممنون از نظرتون بله ادامه داره .. حتما روي کمک من حساب کنيد .. حتما به وبلاگتون ميام : )
    + مچيلي 
    سلام
    داستان قشنگي بود ...فضا سازيش عالي بود...
    ولي آخرش خيلي قاراشميش بود من موجه نشدم آخر داستان چي شد!؟؟؟
    پاسخ

    سلام بح ببين کي اومده مي گفتين .. چيزي قربوني مي کرديم ... داستان بعدي رو حتما بخونيد ... عجب .. اين رفتن هنوز ادامه داره !!!!
    + نازنين 
    سلام
    به نظرم قالب وبلاگتو تغيير بدي خيلي بهتر ميشه اين سايتي که معرفي ميکنم هم قالبهاي خوبي داره هم به کسايي که از قالبهاشون استفاده ميکنند جايزه ميده
    http://armins.ir/thems.thtml


    پاسخ

    سلام من چون قالب م رو خيلي تغيير دادم نمي تونم : (
    + حامدگودرزپور 
    کاربر گرامي، سلام
    در تاريخ پنج شنبه 7 آذر 92 نوشته (بغض اکبر گريه ي ريحانه) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. اميدواريم هميشه موفق باشيد.
    پاسخ

    سلام متشکرم
    + کانون وبلاگ نويسان جوان زنجان 

    تشکر از ارسال مطلبتان در سايت "کانون وبلاگ نويسان جوان زنجان"

    مطلب شما در سايت " کانون وبلاگ نويسان جوان زنجان "و"حرف تو " منتشر شد
    چشم به راه مطالب شما هستيم

    پاسخ

    سلام خداقوت اخوي ... تشکر از شما .. مخلصيم
    + ليلا 
    سلام .. به به آدم احساس ميکنه الان تو ده با اکبر و باباش و دختر عموش نشسته .. موفق باشين .. ادامه داره درسته؟
    پاسخ

    سلام خوشحالم چنين حسي بهتون دست داد ... .. بله حتما ادامه دارد
    + *قاصدك و شاپرك* 
    *قشنگ بود ...انشالله پيشرفت هاي بيشتر
    پاسخ

    ممنون انشاءالله
    + *قاصدك و شاپرك* 
    احسنت..خوب بود:)
    البته من اصلااااا سررشته اي ندارمتو اين زمينه و فقط به عنوان يه خواننده عرض ميکنم!ولي فک ميکنم يکم ادبيات نوشته رو جذاب تر کنيد تا داستان جالبي که نوشتيد براي خواننده دلنشينتر بشه!
    پاسخ

    ممنون .. ادبيات جذاب يعني چي ؟؟
       1   2      >