• وبلاگ : ل ن گ هـــ ک ف ش !
  • يادداشت : بغض اکبر گريهء ريحانه
  • نظرات : 3 خصوصي ، 16 عمومي
  • پارسي يار : 3 علاقه ، 6 نظر
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مچيلي 
    سلام
    داستان قشنگي بود ...فضا سازيش عالي بود...
    ولي آخرش خيلي قاراشميش بود من موجه نشدم آخر داستان چي شد!؟؟؟
    پاسخ

    سلام بح ببين کي اومده مي گفتين .. چيزي قربوني مي کرديم ... داستان بعدي رو حتما بخونيد ... عجب .. اين رفتن هنوز ادامه داره !!!!