سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تاریخ : شنبه 91/9/11 | 11:4 صبح | به قلمِ : علیرضا عباسی

وقتی این همه پیام رو میبینم شاید غافلگیر که نه کلهم مرامتون ثابت بود :)
می دونستم مُخَم هنگ می کنه از دیدن این همه لطف
از اهواز منتقل شدیم منطقه، حالا منطقه کجاست ؟
پادگان حمید ... اومدیم تو دل شهدا ..(پارتی همچنان بزرگ )
شنیدید فُلانی ستاره دار شده منم یکیش ولی این کجا و آن کجا ....
همه چی هم اونجا تعطیله منظورم ارتباطات و رسانه هستش (ادبیات رو دارید !!)
کُلِ محرم و بیاد بودم .. بحثه منت گذاری و این حرفا نیست .. وظیفه هست ..
یادم نمیره ما یه خونواده هستیم خیلی بزرگ به اسم پارسی بلاگ !
قراره یه کارایی تو پادگان هم بکنیم اونم راه اندازی وبلاگه ..
ولی از اونجایی که سیستم بلاگفا رو هم از نظر معنویات میخایم بالا ببریم میریم اونور گود :)) (جدی بگیری باختی !)
راهیان نور هم می پذیریم! (دل داریم اندازه آسمون چی فک کردین )
خلاصه جمیعا و نموراتی در منشمون تشویش بیداد گری کرده اینجا (تف به ریا)
جای همتون خالی غروباش از وصف خارجه ..و خدا شاهده افتخاریه این خدمت کردن با دمپایی!
باز یه عده داد بزنن خدمت کشکه ! ما که همش تو گردش و سیاحت بودیم شاید همینم بده یا بدتر مده الان (می دونم نگرفتی بیخی)
کلی خرید دارم نشستم دارم تایپ میکنم این اهالی هم انگار اصلا تو کَتشون نمیره
یه سرباز اهل نت و فیسبوک و ببخشید اشتب شد ... پارسی بلاگو از این حرفا
.
.

.یادداشتهای علیرضا عباسی
.
.
پ ن : چند تا کتاب هم معرفی می کنم نگید خیلی بیکار بود :)) ...روی ماه خدا رو ببوس ... کوری (برنده جایزه نوبل) ... جنگ و صلح (3 جلد ) همین رو بخونید برای 3 ماهتون کافیه
پ ن وبلاگ : دمه همهء اونایی که به لنگه کفش میان گرم و معذرت بابت جواب ندادن به نظراتتون
پ ن مَن: می دونم خیلی خیلی لیاقت می خاد ولی برای رفتنم!..... کنید...




  • بک لینک
  • گیره
  • ضایعات